حال بدیهام کاملا سطحی شده . 


یعنی اصولا دیگه به عمق حال بد نمیرم. 


حس میکنم نسبت بهش سِر شدم. 


همونقدر زود ناراحت میشم، به همون سادگی هم میتونم شاد بشم از نو.  


این خیلی خوبه. 


من واقعا با تمام دردهام، با تمام مشکلات، تفکرات و و و . آدم خوشبخت و همه چی تمامی محسوب میشم. 


اگر تلاش مضاعفی کنم برای یه زندگی بهتر، میشم خوشبخت ترین آدم دنیا . 


نمیشه از این غافل شد که گاهی بد میشم، عصبی میشم، خشن میشم، غرغرو میشم و کلا میرم تو مود بدم. 


اما در مجموع سن و سالم به من تجربه بسیار گرانبها و ارزشمندی داده . 


واقعا تا چندسال پیش احساس بچه بودن میکردم. اما نمیدونم از کی اینجوری شد که احساس حضور در جماعت بزرگترها رو دارم. 


من بزرگ شدم. من توانایی های زیادی کسب کردم. و این روند ادامه داره هنوز. 


احساس پشمکی از نوع ابرهای سفید کومولوس که خیلی وقتها دارم فکر کنم به این مربوط میشه که اونقدر زندگی گذشته ی من غیردوست داشتنی بوده که حالا کلا همه چی خوبه! 

دیگه ببین چقدر گند بوده همه چی که حالا خوبه  . 


دقیقا مثل یه آدم ورشکسته به دنیا اومدم که 150 تا چک ریز و درشت دست مردم داره. چک های ریز رو پاس کرده، الان رسیده به دو سه تا چک درشت! همین ها رو اگه پاس کنه میشه ثروتمندترین آدم دنیا. 


این آهنگ رو خیلی دوست دارم  

وای من، داره عشق میریزه از طرز نگاه های من، جای من خالیه پیشت یار زیبای من، بگو من عشق تو بودم. !


هیچی بهتر از این نیست که آدم تکلیفش با خودش روشن باشه. 


پیاده روی دیروزم در پارک ارم، سیگارهایی که کشیدم، تجربه ای که کسب کردم . ارزشمند بود خیلی . 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها